او"مرد"است

دستهایش از تو زبرتر و پهن تر است...

صورتش ته ریشی دارد...

جای گریه کردن،موهایش سفید میشود...

اوباهمان دستهای زبرش تو را نوازش میکند...

و باهمان صورت نا صاف و ناملایم تو را میبوسد و تو آرام میشوی...

به او سخت نگیر..!

اورا خراب نکن..

او را "نامرد"نخوان!

انقدر اورا با پول و ثروتش اندازه نزن!

فقط به او نخ بده تا زمین و زمان را برایت بدوزد..

فقط با او روراست باش تا دنیا را بپایت بریزد،ان مردی که صحبتش را میکنم،خیلی تنهاتر از زن است..!

لاک به ناخنهایش نمیزند که هر وقت دلش یک جوری شد،دستهایش را بازکند ناخنهایش را نگاه کند و ته دلش از خودش خوشش بیاید..!

مرد،موهایش بلند نیست که توی بی کسی هایش کوتاهش کند و اینطوری با همه دنیا لج کند..

مرد نمیتواند وقتی دلش گرفت،به دوستش زنگ بزند،یک دل سیر گریه کند و سبک شود

مرد،دردهایش را اشک نمیکند،فرو میریزد در قلبی که به وسعت دریاست

یه وقت هایی

یک جاهایی

باید گفت:

"میم" مثل "مرد"

یک شنبه 9 فروردين 1394 18:17 |- fatima -|

زندگی آن هنگام زیباست که آدمی بداند .......
فکری بخاطرش در هیاهوست

جمعه 17 بهمن 1393 17:46 |- fatima -|

 

باید یکی توی زندگیت داشته باشی که فاصله ی “دلم تنگ شده” و “دارم میام دنبالت” بیشتر از چند دقیقه نباشه …

جمعه 17 بهمن 1393 17:46 |- fatima -|

 

دور از نفس هایت دق می کنم..!

برایم بادکنکی باد کن...

جمعه 17 بهمن 1393 17:44 |- fatima -|

 

 

“دوستت دارم” غوغا میکند
به شرطی که از بین لب های “تو” آمده باشد
نشسته باشد روی دل “من” . . .

جمعه 17 بهمن 1393 17:43 |- fatima -|

وقـتــی بــویــٍ تَـنـتـــ در خــوابــ و بیــداریــ هــوشــ از سَــرم مـبــرد . . .
تــو بـگــو
مـن از کـجـ ـا بــ دانم
کــ ـی خــوابــ م
و کــ ـی بیــدار . . .؟

 

 

 

جمعه 17 بهمن 1393 17:41 |- fatima -|

 من دلم میخواد گاز بگیرم.........

+:نوچ زشته تابستونه آستین کوتاه میپوشم مردم میبینن........
اخم میکنم و میگم :یعنی نمیخوای بزاری گاز بگیرم؟؟؟؟؟؟؟
+:من غلط بکنم نزارم بیا بگیر ...........
و بعد از اینکه گاز گرفتم میگم آخی خوب شد حالا همه میدونن تو فقط مال منی

سه شنبه 30 دی 1393 17:14 |- fatima -|

 تمام خستگی هایت را یک جا می خرم

تو فقط قول بده
صدای خنده هایت را به کسی نفروشی…!

 

 

سه شنبه 30 دی 1393 16:53 |- fatima -|

اینــــ بـــــار ڪــــہ آمــــدے



دستــانتــ را روے قلبمـــ بـــگـذار


تـــــا بفهمــے اینــــ دلــــ …


بــــا دیــــد نــــ تــــــــو


نــمــے تــپـــد


مــے لـــــــرزد

 

 

سه شنبه 30 دی 1393 16:51 |- fatima -|

 بدون سیب


کاشف جاذبه می شدم،

تنها اگر :

من و تو و نگاهـــــــــــــــــــــ ــــت،

قبل از نیوتن بودیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــم

سه شنبه 30 دی 1393 16:51 |- fatima -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد